کاروانسرا شاه عباسی لانه موش ها!

به گزارش وبلاگ طراحی من، اجازه عکاسی ندارم؛ اما اینجا یک محیط امنیتی نیست بلکه تنها یک کاروانسرا تاریخی است؛ بنایی پوشیده در مه که غبارِ فراموشی سالیان بر آن نشسته و سقف رویِ بنا لانه موش ها شده و تاریخِ ارزشمندی که به ویرانه ره می سپارد.

کاروانسرا شاه عباسی لانه موش ها!

کاروانسرا شاه عباسی گدوک، همچون دروازه ورودی مازندران و سوادکوه، در پایین دست سمت راست جاده، از راستا تهران به مازندران در 40 کیلومتری مرکز شهرستان سوادکوه واقع شده است. اوایل بهار است و بنا پشت دیوارِ مه پنهان شده و برای دید بهتر باید به آن نزدیکتر شد؛ طاق قوسی بلند و ستون هایی عظیم که آن را نگه داشته است اما همین که وارد بنا می شوی، به جای استشمام عطرِ هوای پر نم ونای و نوستالژیک بناهای قدیمی، بوی تند گازوئیل بینی آدمی را می آزارد،

آجرهای دیواره بنا که روزگاری دست معماری آن را هنرمندانه چیده و گنبدی زیرِ گنبد آسمان خلق نموده، اکنون بر اثر دوده ماشین آلات سنگین سیاه شده و جا به جا کنده و ریخته شده، کاروانسرایی که روزگارانی محل اسکان کاروان های بی شمار، مسافران مانده در برف گردنه گدوک و حتی شاید اسکان شاه عباس بوده اکنون محل دپو نمک و ماشین آلات راهداری شده است و نورگیرهای سقف گنبدی با سیمان پوشیده شده و بنا را غرق در تاریکی نموده و همه اینها، غبارِ غمی را بر دل آدمی می نشاند.

بناها خود راویان تاریخشان هستند؛ زیباییِ معماری و دوران اوج، زخم ها و بیانِ تاخت وتازها، دوران افول و تاراجِ میراثِ یک سرزمین. کاروانسرای گدوک چنان آکنده از زخم بی مهری هاست که متخصصان این حوزه راویان بهتری خواهند بود و به همین منظور، پیگیر افراد متخصص و آگاه به این بنا شدم و یکی از این افراد، محمد کشاورز دیوکلایی، نویسنده کتاب کاروان سرای گدوک، کسی که سالیان درازی بنا را از منظر معماری مورد آنالیز میدانی قرار داده و برای چند روزی از ایتالیا به ایران آمده و با وجود مشغله فراوان، برای مصاحبه به من وقت داده است.

1600 متر مربع از بنا باقی مانده است

کاروانسرا گدوک یکی از آبادترین کاروانسراهای نابود شده ایران است، این اولین جمله ای است که کشاورز در رابطه با این بنا می گوید؛ بنایی که با وجود آسیب های فراوان همچنان راسخ ایستاده و در حال حاضر، یک هزار و 600 مترمربع از آن باقی مانده است. به بیان او، بنا حدود 400 سال قدمت دارد و از معدود کاروانسراهای سنگی کوهستانی ایران است که بواسطه شرایط جوی سرپوشیده ساخته شد و دارای سه شبستان شمالی و جنوبی و مرکزی است که طبق عکس سفرنامه رضاشاه به مازندران، دو طاق جنوبی و شمالی قرینه بوده اند اما اکنون شبستان شمالی را آجر نموده اند و خراب شده است و نمای ورودی کنونی آنچه قبلاً بوده، نیست.

این عضو انجمن بین المللی رابط فرهنگی بین مدیترانه و آسیا (ایزمئو) می گوید: سقف بنا، گنبدی کم ارتفاع و هر چهار ستون یک گنبدخانه داشته است اما اکنون به دلیل رویش شدید گیاه روی سقف، اصلاً دیده نمی گردد و شما فکر می کنید که انگار موکتی روی بنا کشیده اند که این مساله در کنار برف و رطوبت منطقه تأثیر بدی روی بنا می گذارد و سقف قسمت جنوبی هفت سال پیش ریخته که زنگ خطری برای بنا است.

وی اضافه نمود: هورنوها (سوراخ هایی برای ورود نور و خروج دود) با سیمان بسته شده که البته برگشت پذیر است اما چنان تغییری در بنا ایجاد شده که با آن که بارها وارد بنا شده ام اما اینکه انتهای بنا دقیقاً به چه شکل بوده (پنجره یا در ورودی دیگری داشته)، قابل تشخیص نیست.

به بیان این دانش آموخته شیمی بازسازی، یکی از باارزش ترین بخش های کاروانسرا، ستون بنا است که به دلیل عظیمی به آن پیل (مانند پاهای فیل) می گویند و قطر آن به اندازه دو متر و شبستان مرکزی را به سه بخش که یکی از آنها شاه نشین بوده، تقسیم نموده است. طبق ویژگی معماری، شبستان مرکزی بسیار مهم بوده و دارای دو فضای جانبی، یکی مطبخ و دیگری آب انبار است که راستا دسترسی آب از کوه های پشت بنا بوده و تمام اتاق ها به هم مرتبط بوده است.

این محقق ادامه داد: کاروانسرای گدوک از پی تا بخش اعظم دیوار از سنگ لاشه با گچ نیم کوب است و به خاطر حجم کار از آجر که سبک تر از سنگ است نیز استفاده شده و آجر در این بنا، جنبه تزئینی و کاربردی داشته اما این معماری و آجرکاری با ارزش دوره صفویه در این جا در حال دود خوردن و سیاه شدن است.

وی با بیان اینکه هر بنایی طبق اصولی ساخته می گردد، مهم ترین آسیب به کاروانسرا را کندن کف بنا تا یک متر برای ورود ماشین های راهداری به آن می داند و می گوید: طبق مشاهداتم، ورودی تمام شبستان ها دارای پله بوده و بستر کنونی شبستان، بستر قدیمی آن نیست. ورودی بنا غربی-شرقی است و این مسئله، در راستای بادهای منطقه و ایجاد شکست ها انجام شد تا بنا استحکام مورد نظر را داشته باشد.

کشاورز گفت: بعضی از دیوارها، دو بخشی بوده که همین امر موجب شده تا از نظر رطوبت، باد و عوامل اقلیمی و جوی آسیبی به بنا وارد نگردد اما در طی این چند دهه، تغییرات زیادی در بنا اعمال شده و حتی درها و پنجره هایی هم از داخل مسدود شده است درحالی که وجود همه آن ها در چرخش باد در سازه محاسبه شده بود؛ با این حجم از آسیب اما به دلیل قدرت بالای سازه، بنا فرو نریخته است.

کشاورز با بیان این که مازندران و سوادکوه هنوز متوجه غنای فرهنگ خود نشده، این کاروانسرا را نمونه ای از این مسئله برشمرد و گفت: این بنا برای مازندران بوده اما اکنون دیگر نیست و شاید اگر برای تهران باشد، حداقل به بنا رسیدگی گردد. بسیاری شاید بر این گمان باشند که این بنا یک انباری است که حدود چهل سال پیش ساخته شده اما یکی از مهم ترین بناهای ایران است. این کاروانسرا، یکی از 999 بنا در راستا اصفهان تا مازندران است که به دستور شاه عباس صفوی ساخته شده و یکی از موارد مهم در رابطه با آن این است که نقطه آغاز ساخت وسازها در دروازه کاسپی است.

در راستا بازدیدم از بنا، روایات مردمی از کاروانسرا پر از خیال و افسانه بوده است؛ اینکه هرگز روی بنا برف نمی نشیند و یا اینکه در گذشته، آتش در میان ستون های عظیم دو جداره اش روشن می شده است؛ مسئله ای که کشاورز از منظر علمی و معماری آن را رد کرد و همه این ها بیانگر آن است که اگر تاریخِ یک بنا به درستی بیان نگردد، مجالِ خیالپردازی ها و داستان های غیرواقعی زیاد می گردد و همه دریغ از این است که کتابی که تاریکیِ خیالات را از میان می برد وجود دارد، اما چون خود بنا مورد بی مهری است. کتابی که برای دانشجویان رشته های معماری، ایران شناسی، تاریخ و باستان شناسی مورد احتیاج خواهد بود.

همچون همه بناهای تاریخی، این بنا نیز داستان آنهایی که در طی این چند صد سال از این بنا گذشته اند را به یاد دارد؛ مردم عادی، عظیمان، تاریخ سازان، و سیاحان ایرانی و فرنگی که زمانی در آن اتراق نموده اند و آن ها که دستی بر نوشتن داشته اند، نقل این مکان و منطقه گدوک را در سفرنامه خویش آورده اند.

مهدی خلیلی، دیگر نویسنده کتاب کاروانسرای گدوک که از منظر پژوهشِ رویداد تاریخی، نقشه تاریخی و سفرنامه ای، دو سال بنا را مورد آنالیز قرار داده و عکس های بنا را از کتابشان در اختیارم گذاشته است، در رابطه با اتفاقات مهم تاریخی در کاروانسرای گدوک می گوید: گدوک در طول تاریخ، محل بروز حوادث متعدد و به خاطر موقعیت استراتژیکی، دروازه ورودی مازندران بوده است و در دوره صفویه، با احداث کاروانسرا و جاده شاه عباسی، بیش از پیش بر اهمیت آن اضافه نموده شد.

وی اضافه نمود: نادرشاه در پی شورش لزگی ها علیه حکومت مرکزی برای سرکوبی این گروه، از راه قوچان، راهی این دیار شد. در این راستا به نادرشاه سوءقصد شد ولی در جانمایی آن محل، بین پژوهشگران تاریخ اختلاف نظر است؛ به عقیده بعضی ها محل سوء قصد به نادرشاه، در نزدیکی منطقه گدوک بوده است. آقامحمدخان قاجار نیز پس از مرگ کریم خان زند از زندان شیراز فرار کرد و در همین منطقه از سوی یاران او با مخالفان جنگی درگرفت.

خلیلی گفت: اما مهم ترین اتفاق در این کاروانسرا که در میان مردم نقل می گردد، مربوط به واقعه ای است که ملک الشعرای بهار در کتاب خود به نقل از رضاشاه بر آن صحه گذاشته و آن واقعه این است که پس از مرگ پدر رضاشاه، مادرش او را از آلاشت به تهران می آورد، فصل زمستان یا اوایل بهار بوده است و شب را در همین کاروانسرا اتراق می نمایند و آن جا بر اثر سرما گمان می نمایند که نوزاد جان داده و مادرش او را به نگهبان کاروانسرا می سپارد تا پس از مساعد شدن هوا دفنش کند و مادرش با کاروان می رود و اما قافله بعدی با شنیدن گریه نوزاد، متوجه زنده بودنش می شوند و نوزاد را دوباره به مادرش می رسانند.

این باستان شناس ادامه می دهد: اینجا نه یک بنای ساده بلکه شاخصه معماری منطقه بوده است و جهانگردان فرنگی و ایرانی ازجمله بارنز، دارسی تاد، رضاقلی خان راهنمایی، ملگونف، بروگش، محمدمیرزا مهندس، معصوم علیشاه، رابینو و افضل الملک از آن روایت داشته اند و حتی ناصرالدین شاه قاجار در حدود 140 سال قبل، در سفرنامه اش از این کاروانسرا نوشته که بنا به دستور شاه عباس ساخته شده و در حال حاضر شرایط خوبی ندارد و دستور داده که تعمیر گردد و همین امر بیانگر آن است که در آن موقع این کاروانسرا دیگر آن شکوه سابق را نداشته و شاید تا زمان پهلوی اول تنها جایی در آن محدوده بوده که بتوان شبی را در آن اتراق کرد.

وی با بیان اینکه هنوز هم فرصت برای این بنا وجود دارد و اگر ماشین آلات راهداری بیرون برده شوند و بنا بازسازی گردد، قابلیت ثبت جهانی دارد، در رابطه با اقدامات سازمان میراث فرهنگی، می گوید: سازمان میراث تا زمانی که کاری از یک اثر میراثی منتشر نگردد، عموماً اطلاعی پیدا نمی کند و پس از آن هم تنها چند نفر از باستان شناسان سازمان آگاه می شوند و مابقی برایشان مهم نیست چراکه بدنه سازمان میراث پر از افراد غیرمتخصص شده است.

کشمکش مازندران و تهران بر سر منطقه گدوک

یکی از علل شرایط اسفناک کاروانسرا، کشمکش دو استان مازندران و تهران بر سر منطقه گدوک و جغرافیای این بنا است. به بیان خلیلی، در نقشه سفرنامه سیاحان فرانسوی و ایتالیایی به موقعیت این کاروانسرا اشاره شده و نکته جالب اینکه، کشمکش در رابطه با منطقه گدوک نه یک مسئله برای حال حاضر بلکه از زمان قاجار وجود داشته است.

وی اضافه نمود: در سفرنامه یاسنت رابینو، که اواخر دوره قاجار به ایران آمده، در نقشه اش گدوک را در سرحدات مازندران و تهران قرار داده است اما در آن موقع مرزهای بین استانی، اهمیتی که امروز دارند را نداشتند. در سه دهه گذشته، مکاتبات اداری زیادی درباره مالکیت، واگذاری و ثبت کاروانسرای گدوک اجرا شده است.

براساس آخرین تقسیمات جغرافیای سیاسی (آذرماه 1375)، روستای گدوک از توابع شهرستان فیروزکوه است اما در دهه هفتاد، مکاتبات اداری درباره ثبت ملی اثر بین سازمان میراث فرهنگی وقت و اداره کل میراث فرهنگی مازندران بوده و از سال 1347 تا کنون کاروانسرای گدوک در تصرف اداره راه استان مازندران است و این نامه نگاری های بی نتیجه سبب شد کاروانسرای گدوک همچنان بدون تابلو، بدون اجازه بازسازی و بازدید و بدون متولی باشد.

کاروانسرای گدوک روزگاری از شاهان و شاهزادگان تا مردم عادی را در زیر گنبد خود پذیرا بوده است و ایامی دگر، نیروهای مشروطه خواه در آن شب را به صبح نبرد رساندند و اکنون آن همه تاریخ، در لرزش و حرکت ماشین الات راهداری ذره ذره به خاک می افتد.

مهر نوشت، در کنار تاریخ پرماجرا، این بنا جغرافیای پرکشاکشی داشته است، روزی سوادکوه و مازندران و روزگاری فیروزکوه و تهران! دو مادر و اما محروم از مهرِ مادری! جایی که امروز پس از کش وقوس های فراوان، از منظر جغرافیا برای تهران ولی از نظر ثبتی برای مازندران و در اختیار اداره راه سوادکوه است اما چه برای سوادکوه یا فیروزکوه، اینجا میراثی ارزشمند با دو خواستار در حال نابودی است و اگر به همین منوال پیش رود، دیر نیست زمانی که از کاروانسرای گدوک تنها یک کتاب به یادگار بماند.

منبع: گردشبان

به "کاروانسرا شاه عباسی لانه موش ها!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کاروانسرا شاه عباسی لانه موش ها!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید